تعدادی از مطالعات در مورد تأثیرگذاران حجاب و نقش آنها در اینترنت وجود دارد. بیشتر اوقات، حجابیستز به عنوان مظاهر زنده «توانایی زنان برای مذاکره بین روندهای مد معاصر و حفظ حیا به عنوان جزء ایمان» در نظر گرفته میشوند. کلمه «حجابیستز» در این مقاله برای اشاره به زن مسلمانی به کار میرود که از طریق حضور رسانهای خود مرز بین هویت شخصی و مصرفگرایی و هویتجمعی (یعنی دینی) را میانجیگری میکند. این افراد هویت مذهبی را هوشمندانه در محتوای آنلاین و برجستهترین نماد این هویت حجاب آنها است.
وانینگر حجابیستز را اینگونه توصیف میکند: «زنی که سلیقه و سبک خود را در هم میآمیزد تا نامی برای خود بیافریند و حجاب را به گونهای نشان میدهد که برای سبک زندگی اسلامی «طبیعی» به نظر میرسد». حجاب بخشی از آن چیزی است که به «صنعت فرهنگ اسلامی» معروف شدهاست، که متشکل از «مجموعهای از تصاویر، شیوهها، دانشها و کالاها [که]بهطور خاص برای زنان مسلمان به بازار عرضه میشود». در حین مطالعه تأثیرگذاران حجاب، توجه به این نکته مهم است که چگونه حجاب در ارتباطات معنایی نمادین پیدا کرده است. برای اینفلوئنسرهای حجابی، عمل پوشیدن روسری را میتوان به عنوان بیانیه هویت، تلاشی برای تمایز در یک محیط آنلاین که عمدتاً با اصطلاحات غیراسلامی تعریف میشود، در نظر گرفت. در دنیای آفلاین، حجاب یک میدان مبارزه است تا صرفاً یک عمل مذهبی. موروزی کد لباس را به عنوان یک «کد بازنمایی» توصیف میکند که ظرفیت شناسایی آن به توانایی پوشنده در استفاده از کد و توانایی دیگران در تفسیر آن بستگی دارد. وی توضیح میدهد که چرا در زندگی واقعی، حجاب دارای قدرت نمادین بسیار و همچنین لایههای متعدد معانی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. میتواند در برخی زمینهها نماد شورش و در برخی دیگر نماد ظلم باشد. این میتواند نشانگر موقعیت اجتماعی یا طبقه اقتصادی باشد و به سادگی میتواند نشانهای شخصی از تقوا باشد. در برخی زمینههای سیاسی به معنای مخالفت با دولت است در حالی که در برخی دیگر به معنای تسلیم در برابر دولت است. در دنیای پر زرق و برق اینفلوئنسرها، حجاب را میتوان به عنوان پرچمی برای مخاطبان خاص با توجه محدود در نظر گرفت تا نشان دهد که نوع محتوایی که آنها به دنبال آن هستند، اینجاست: یک «واقعیت» واسطهای که بر اساس شرایط خودشان ساخته شدهاست. اینفلوئنسرها در یک محیط رسانهای شلوغ و بیش از حد اشباع، درگیر فرآیند مذاکره بر سر موقعیت خود میشوند. بنابراین، حجاب یک نشانگر هویتی مهم برای تأثیرگذاران حجاب است تا خود را از سایر سلبریتیهای خرد که با آنها برای صحنه و تماشاگر رقابت میکنند، متمایز کنند.
ابیدین اینفلوئنسرها را اینگونه تعریف میکند: «کاربران معمولی اینترنت روزمره که از طریق روایت متنی و تصویری زندگی شخصی و سبک زندگیشان طرفداران نسبتاً زیادی در وبلاگها و رسانههای اجتماعی جمع میکنند، با دنبالکنندگان خود در فضاهای «دیجیتال» و «فیزیکی» درگیر میشوند و با ادغام «تبلیغات» در وبلاگها یا پستهای رسانههای اجتماعی و حضور فیزیکی به عنوان مهمان پولی در رویدادها، از دنبالکنندگانشان درآمد کسب کنند.» در مقایسه با افراد مشهور، وضعیت سلبریتی خرد «شامل مراقبت از شخصیتی است که برای خوانندگان احساس اعتبار میکند.» با این حال، این واقعیت که شخصیت اینفلوئنسر آنلاین احساس میکند معتبر است به این معنا نیست که واقعاً معتبر است، از اینرو مراقبت از موقعیت برای او اهمیت دارد، چراکه مفهوم اصالت که در شرایط واقعی مورد توجه است، در محیط آنلاین نادیده گرفتهمیشود و سلبریتیهای آنلاین معمولاً از این نظر مورد توجه مخاطبان قرار نمیگیرند. مسئله اعتبار و اصالت زمانی اهمیت مییابد که حجابیتها بر خلاف روشی که با آن کسب شهرت کردهاند، تغییر وضعیت داده و این مسئله معمولاً با کنار گذاشتن حجاب همراه است. نمونه این مسئله، آمنهخان است که به عنوان یک اینفلوئنسر در حوزه مد اسلامی فعال بود و یکباره حجاب خود را برداشت و این مسئله با واکنش منفی طرفداران وی همراه شد.
وجهی مهم در مسئله حجابیستز به تلاش آنها برای تطبیق هویت مسلمان خود با یک محیط دیجیتال عمدتاً غربی مربوط میشود. کاواکچی و کریپلین در مطالعه خود روی سه حجابیستز برجسته به این مفهوم میرسند: «تقابلات استعاری که امروزه اغلب بین یک فرهنگ آنلاین که ریشه در ارزشهای سکولار و مبتنی بر بازار و سیستمهای اعتقادی مبتنی بر ایمان گروههای مذهبی سنتی دارد رخ میدهد.» در اینجا مهم است تأکید کنیم که حجاب صرفاً یک روسری نیست، بلکه محدودیتهایی را بر رفتار زنان حجابی و افرادی که با آنها در تعامل هستند ایجاد میکند. مفاهیمی مانند حیا و کمترین جلب توجه ممکن، در مرکز کل ایده پوشش قرار دارد. بنابراین، مخاطبان اینفلوئنسرهای حجابی معمولاً انتظاراتی دارند که در یک محیط رسانه اجتماعی و با قرار گرفتن در معرض دید عمومی، محو شدن حوزههای عمومی و خصوصی و رفتار توجهجویانه، واقع بینانه یا قابلدستیابی نیست. بخش بزرگی از محتوای تولید شده توسط اینفلوئنسرهای حجابی را میتوان به راحتی توسط برخی از مسلمانان به عنوان «غیر اسلامی» نامگذاری کرد: از به رخ کشیدن زیبایی خود به صورت علنی گرفته تا استفاده بیش از حد آنها از آرایش و از رفتار معمولی آنها تا ژستهای «تلقینآمیز» آنها. بنابراین میتوان استدلال کرد که تأثیرگذاران حجاب «یک پیام مختلط» را ارسال میکنند. در حالی که بر «هویت حجابی» خود تأکید میکنند، «تصویر بسیار قابلفروش» را از زندگی خود، خواه ازدواج، خانه، یا سبک مدشان ترویج میکردند. جای تعجب نیست که تضاد بین عملکرد اینفلوئنسرهای حجابی و ارزشهایی که ظاهراً پوشش آنها نشان میدهد در بسیاری از نظرات مطرح شدهاست. بسیاری از نظردهندگان نفرت خود را از «نفاق» تجسمیافته در استفاده بازار محور از حجاب به عنوان ابزاری برای نام تجاری ابراز کردند.
از منظر برخی تحلیل گران، محتوای رسانهای تولید شده توسط اینفلوئنسرها یا حجابیستز برای کارکرد بازنمایی برای مخاطبان مورد استفاده قرار میگیرد. بر خلاف سایر اینفلوئنسرها که به خاطر بیهودگی سرزنش میشوند، اینفلوئنسرهای حجابی توسط پیروان خود به عنوان الگوهایی تلقی میشوند که دنبال کنندگان به آنها توجه میکنند. تأثیرگذاران حجاب یا حجابیستز چیزی بیش از صرفاً محصولات مد حیامند را میفروشند یا ترویج میکنند. آنها نیاز مخاطبان خود - به ویژه زنان جوان مسلمان - را برای باور به امکان زندگی مدرن و سبک زندگی غربی در چارچوب دین برآورده میکنند. بسیاری از مفسران حجاب تأکید کردند که چگونه حجابیستز با میانجیگری در زندگی خود به آنها امید موفقیت و پذیرش از جوامع غربی را میدهند. تأثیرگذاران حجاب، شخصیتهای مرجعیت دینی نیستند، اما با توجه به آنکه دارای سرمایه فرهنگی مذهبی و مهارت در استفاده از فناوریهای دیجیتال هستند، چنین نقش تأثیرگذاری را در عصر دیجیتال بازی میکنند. آنها با استفاده از قدرت نمادین لباس اسلامی خود، هویتی مرتبط با مخاطبان جوان خود میسازند که از فناوری آگاه هستند، اما همچنان بازخوردها به محتوای تولیدشده توسط تأثیرگذاران حجاب عمدتاً به گفتمانهای فرهنگی سنتی درباره زنان و حجاب بستگی دارد. این نشان میدهد که توانایی حجابیستز برای «تأثیرگذاری» به دلیل زمینه بزرگتر ارتباط و انتظارات مخاطبان محدود است.
منابع در دفتر روزنامه موجود است.